هر قلبی که میتپد عاشق نیست شاید فقط پمپ خون باشد
۱,۰۰۰,۰۰۰ ریال قیمت اصلی: ۱,۰۰۰,۰۰۰ ریال بود.۵۰۰,۰۰۰ ریالقیمت فعلی: ۵۰۰,۰۰۰ ریال.
تاب «هر قلبی که می تپد عاشق نیست شاید فقط پمپ خون باشد؛ پنج آواز برای ذوالجناح و شعرهای دیگر» مجموعه ی همه ی شعرهایی ست که «هوشنگ آزادی ور»، شاعر، فیلمساز و مترجم نامدار، حاضر به انتشار آن در قریب شش دهه شاعری شده است.
شاعری که عضو مهم و برجسته ای از جریان «شعر دیگر» بود و به همراه «یدالله رویایی»، «بهرام اردبیلی» و «پرویز اسلام پور»، بیانیه ی شعر حجم را امضا کرد، چنان در انتشار شعرهایش سختگیر بود که همه ی آنچه در عمر دراز شاعری اش راضی به انتشارش شد، در یک کتاب 120 صفحه ای به نام «هر قلبی که می تپد عاشق نیست شاید فقط پمپ خون باشد» جای گرفت.
2 در انبار
| وزن | 200 گرم |
|---|---|
| نویسنده | |
| ناشر | |
| نوع جلد |
شومیز |
| قطع |
خشتی |
| تعداد صفحات |
117 |
| وضعیت نشر | |
| نوبت چاپ |
چاپ اول |
| سال نشر |
1394 |
شاید اینها را هم بپسندید…
کلید در باز
کتاب کلید در باز، رهیافتهایی در شعر المعانی میرزا عبدالقادر بیدل است که محمدکاظم کاظمی آن را تدوین کرده است. کتاب شامل دو بخش است. بخش اول با عنوان «کلید در باز» که صور ابهام در شعر بیدل را بررسی و بیشتر به دشواریها در شعر بیدل از جوانب هنری و بلاغی شعر پرداخته است.
در این بخش ابتدا انواع غزل شرح داده شده و در ادامه معنیپذیری شعر بیدل، اندیشه و عرفان غزلهای او، تخیل در شعر و مضمونسازی و مضامین غزلهای او، عوامل زبانی ابهام در شعر بیدل را آورده است.
بخش دوم با عنوان «در خانه آیینه» شرح سیزده غزل بیدل است. در این قسمت ابتدا متن کامل غزل درج سپس و بیت به بیت آن شرح داده شده است.
در ضمن مباحث، بیتهایی نیز به عنوان شاهد آورده که در حد غزلیات بیدل است. در گزینش این سیزده غزل نویسنده کوشیده ضمن قوت شعرها و تنوعها، جامعیت مجموعه را هم در نظر بگیرد و غزلهایی در حال و هواهای گوناگون بیاورد که منجر به فهم طیف وسیعتری از شعرهای بیدل شود. این غزلها بیشتر به گرهگشایی در صورت شعر بیدل نگاشته شده و بصورت ساده و روان شرح داده شده و از پیچاندن معنی پرهیز شده است. این کتاب برای دوستداران شعر و ادب میتواند منبع بسیار خوبی باشد.
یا ایهاالعزیز
محمدجواد غفورزاده متخلص به «شفق» سال ۱۳۲۲ در شهر مقدس مشهد متولد شد. در سالهای نوجوانی به شعر علاقه نشان داد و با حضور در مجالس اهلبیت (علیهمالسلام) اشعار او رنگ و بویی ولایی به خود گرفت.
وی با گردآوری دفترهای شعر در موضوعات آیینی، خدمت ارزشمندی به شعر ولایی کرده است. بیشک از او میتوان بهعنوان یکی از چهرههای ماندگار ادب ولایی نام برد.
غفورزاده دبیر شورای شعر انجمن ادبی رضوی بوده و در برههای ریاست اداره امور فرهنگی آستان قدس را بر عهده داشته است. از آثار او میتوان به «از کعبه تا محراب»، «یاس یاسین»، «آیه ۸۸»، «سلام بر حسین» و «پنجره فولاد» اشاره کرد.
تو سیب و گندم تو خودِ حوا
در این مجموعه شعرهایی در قالب های غزل، مثنوی، رباعی، دوبیتی و آزاد گنجانده شده که سهم غزل ها البته به مراتب بیشتر از دیگر قالب ها است و مرادی پایه اصلی کار خود را بر آن بنا نهاده است.
به لحاظ درونمایه نیز آنگونه که خود شاعر عنوان کرده مجموعه را به سه بخش تقسیم کرده است: «در بخش اول سروده هایی مذهبی را آورده ام. بخش دوم نگاهی است به حقیقت و عرفان و زندگی و در بخش سوم به اجتماع پرداخته شده است.»
زخم و نمک
مجموعه زخم و نمک گزیده اشعار شاعر خوش قریحه و طنزپرداز ایرانی، سید عبدالجواد موسوی در قالب غزل، نو و ترانه و… است.
تقدیر سنگ؛ خون یخزده؛ سنگ و سبو؛ خشت نخست؛ فعل وارونه؛ نیتانگاری دینی؛ فراسوی نیک و بد؛ اگه عاشقانه نباشن؛ فصل وصل؛ زمزمههای یک دیوانه؛ صراط مستقیم؛ روزپری؛ و پهلوان قصه ما برخی از اشعاغر این مجموعهاند.
موسوی در اشعارش از درد و دریغ میگوید اما نه با زبانی تلخ، او از شکست حرف میزند اما ناامیدی در کارش نیست و حتی شکست را به منزله دریچهای به سو امید توصیف میکند.
این مجموعه پنج فصل به نامهای کبود روبه مرگ، زیر تیغ تقدیر، خاموشی، از درون چاه و صراط مستقیم دارد. موسوی اشعار «فصل وصل» را به جلال آل احمد «بخت پای لنگ» را به یوسف علی میر شکاک،«چرخ و فلک» را به حمید عجمی، زیر تیغ را به فرهاد مهراد، زمزمه های یک یوانه را به زندهیاد منوچهر احترامی، امن عیش را به نیچه، هولدرین و هیدگر، بهای بهشت را به سیدعلی میرفتاح، جان سخت را به مرتضی سرهنگی و هدایتالله بهبودی، بخت پای لنگ را به یوسفعلی میرشکاک و چرخ و فلک را به حمید عجمی تقدیم کرده است.
موسوی در این مجموعه شعرهایی را هم برای حضرت فاطمه زهرا (س)، حضرت مهدی (عج)، امام حسن مجتبی ( ع)، حضرت زینب کبری (س) و حضرت ابوالفضل (ع) سروده است.
بر بلندای بیستون: یادنامهی استاد بهزاد کرمانشاهی
کتاب یادنامهای جامع است که به بررسی ابعاد مختلف شخصیت و آثار یدالله بهزاد کرمانشاهی، شاعر پرآوازه کرمانشاهی میپردازد. این کتاب با مقدمههای ارزشمند شفیعی کدکنی و کزازی آغاز میشود که هر کدام از زاویهای خاص به بررسی ویژگیهای ادبی و اخلاقی بهزاد پرداختهاند.
بخش مقالات کتاب شامل نوشتههایی از پژوهشگران و ادیبانی همچون ایرج افشار، محمدرضا شفیعی کدکنی، میرجلال الدین کزازی و کامیار عابدی است که هر یک از منظری خاص به تحلیل آثار و اندیشههای بهزاد پرداختهاند. از جمله مقالات برجسته این بخش میتوان به «بزرگ پنهان در مه» از فریبرز ابراهیم پور و «بررسی قالبهای شعری و اوزان عروضی در اشعار بهزاد کرمانشاهی» اشاره کرد.
بخش خاطرات کتاب، گنجینهای از یادداشتهای شخصی دوستان و شاگردان بهزاد است که تصویری زنده از شخصیت این استاد برجسته ارائه میدهد. در این بخش خاطراتی از چهرههایی چون شهرام ناظری، رحیم معینی کرمانشاهی و مهدی اخوان ثالث آمده است.
بخش پایانی کتاب شامل اشعاری است که شاعران معاصر در رثای بهزاد سرودهاند. از جمله این اشعار میتوان به شعر مهدی اخوان ثالث و محمدرضا شفیعی کدکنی اشاره کرد.
این کتاب نه تنها مرجعی ارزشمند برای شناخت زندگی و آثار بهزاد کرمانشاهی است، بلکه تصویری از فضای فرهنگی و ادبی کرمانشاه در دهههای اخیر نیز ارائه میدهد.
چشمانت چشمهی رنگهاست
رفیق صابر شاعر بلند آوازه ی کرد (ـ1950م) در قلادزه (قلعه دیزه) کردستان عراق متولد شد. دانش نامه ی دکترای فلسفه ی خود را از دانشکده ی علوم انسانی صوفیه گرفت.
شعر او پاسخی است به پرسش های بنیادین انسان درباره ی فلسفه ی آفرینش و مسائل هستی شناسی، گم گشته گی ها و سرگشته گی های انسان. زبان شعر های رفیق صابر ریشه در سوررئالیسم دارد.
روی جاده ابریشم شعر
محمّد قهرمان زادهٔ ۱۰ تیر سال ۱۳۰۸ در تربت حیدریه ـ درگذشتهٔ ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۲، شاهزاده قاجار، پژوهشگر، مصحح و شاعر خراسانی است. او در ۱۰ تیر ۱۳۰۸ در روستای امیرآباد، واقع در هشت کیلومتری جنوب تربت حیدریه) متولد شد. در پنج سالگی مادرش درگذشت و در سیزده سالگی پدرش، و پس از آن خواهر بزرگش سرپرستی او را به عهده گرفت. در سال پنجم دبیرستان در مشهد با مهدی اخوان ثالث همکلاس شد و این دوستی ادامه یافت. سال ششم ادبی را در دبیرستان البرز تهران به پایان رساند و سپس در دانشکدهٔ حقوق دانشگاه تهران در رشتهٔ قضایی ادامه تحصیل داد، امّا هرگز دنبال کار حقوقی نرفت و فقط به شعر پرداخت. وی از آذر ۱۳۴۰ به مدّت ۲۷ سال تا بازنشستگی بهعنوان کتابدار دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه فردوسی مشغول به فعالیت بود. علاقهٔ محمد قهرمان در سرودن شعر، در غزل و بهویژه سبک هندی به اندازهای بود که یکی از شعرای بنام غزلسرای هندی شد. او زبان بومی تربت حیدریه را به خوبی میدانست و بسیاری از اشعار وی که به زبان محلی سروده شدهاند، در ردیف اول شعر بومی قرار دارند. از سال ۱۳۳۹ در منزل شخصیاش انجمن ادبی بهصورت هفتگی برگزار میشدهاست. وی در سال ۱۳۳۸ با نوهٔ عموی خود بهنام فرشته قهرمان ازدواج کرد و مقیم مشهد شد. در تاریخ ۲۹ آذر ۱۳۸۴ از سوی دانشگاه فردوسی مشهد و سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان خراسان رضوی و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی در محل دانشگاه مشهد از وی قدردانی بهعمل آمد. او صاحب تألیفات ارزندهای از جمله چند مجموعه شعر است. در کارنامهٔ او همچنین تصحیح و چاپ چند دیوان از شاعران مختلف بهچشم میخورد. کتاب «روی جادهٔ ابریشم شعر» وی در نهمین جشنوارهٔ بینالمللی شعر فجر بهعنوان اثر برگزیده در حوزهٔ شعر معرفی شد. محمدرضا شفیعی کدکنی در مورد محمد قهرمان میگوید: «در این خصوص حتی ملکالشعرای بهار آن خصوصیت یک شاعر محلّی را بهصورت کامل، آن گونه که قهرمان دارد، ندارد.»
پریخوانی
از بخت شکر دارم و از «کردگار» هم، که دوباره در غزل فارسی بهار شده است، و جنگ و جدل شعر نو و کهنه واقعا به پایان رسیده است. امروزه دیگر غزلسرایی نشانه ی کهنه گرایی نیست. اگر چند هزار قطعه شعر نوی خوب داشته باشیم در این سی چهل سال اخیر دو چندان آن غزل و رباعی نو داریم. قرار نیست که آینده به گذشته ببازد. اگر شاگردان هیچ گاه از استادان فراتر نمی رفتند و خود در حیطه ی پژوهش یا آفرینش هنر خویش همواره کهتر می ماندند، خلاف قاموس طبیعت و تجربه و واقعیت بود. اغلب شاعران مکتب نیما در دهه ی چهل و دهه های بعد، از خود او بهتر شعر نیمایی گفته اند. غزل، یک دو دهه بعد از نیما درجا زد و دچار کلیشه سرایی انجمن های ادبی شد، تا نسل دوم و به ویژه سوم پس از نیما پا به عرصه ی وجود نهاد. سایه که از نسل و هم نسل نیما بود، حقی در ارتقای غزل دارد. و البته بیش از او بزرگ بانوی غزل دیروز و امروز استاد سیمین بهبهانی. از جوان ترها به عمد نام نمی برم که به یاد نیاوردن، یا از قلم انداختن چند و حتی یک نام بلند در حق آنان جفا خواهد بود و کسی آن را به حساب حافظه ی بی حفاظ و نخ نمای من نخواهد گذاشت.


