شبهای بیپناهی
۵,۰۰۰,۰۰۰ ریال قیمت اصلی: ۵,۰۰۰,۰۰۰ ریال بود.۲,۵۰۰,۰۰۰ ریالقیمت فعلی: ۲,۵۰۰,۰۰۰ ریال.
گاهي مي شود که تنها يک خطا فقط يک اشتباه خانواده اي را تا ساليان سال تحت الشعاع قرار مي دهد .گاهي نه به آدم فرصت دوباره اي مي دهند و نه دفعه بعدي وجود دارد براي کسب تجربه همين اکنون است و ديگر هيچ که اگر درست انتخاب نشود هرگز فرصتي براي جبران وجود نخواهد داشت!
يک حرکت نادرست يک انتخاب نا صحيح و يک فرصت از دست رفته از سر جواني مي شود پيشاني نوشت آدم بي تجربه و بدتر از آن اين است که کساني هم ناخواسته و ندانسته در آتش ديگران سوخته اند و از اين رفتار تاثير پذيرفته اند. آن گاه انسان مي ماند و بي کسي بي پناهي و کوله باري از حس گناه و عذاب وجدان مثل ماندن در تاريکي و سکوتي و هم آلود مثل گذر از شب در کوچه اي نا شناخته!
3 در انبار
وزن | 605 گرم |
---|---|
ناشر | |
نوع جلد |
شومیز |
قطع |
رقعی |
تعداد صفحات |
553 |
وضعیت نشر | |
نوبت چاپ |
چاپ اول |
سال نشر |
1393 |
شما شاید این را هم دوست داشته باشید
عریان در برابر باد
کتاب «عریان در برابر باد» نوشته احمد شاکری از جمله آثار برجسته در حوزه ادبیات مقاومت است. داستان این کتاب در روستای کانی چاو در مرز ایران و عراق میگذرد. ماجرای کتاب یک دهه پس از جنگ در این منطقه کردنشین میگذرد. بازماندههای حزب تجزیه طلب کومله که با تفکرات کمونیستی تلاش داشتند منطقه کردستان را در ابتدای انقلاب از ایران جدا بسازند دور یکدیگر جمع میشوند. آنها از شکستهای پی در پی که از در طول تاریخ خوردهاند سرخورده و خشمگین هستند و میخواهند به هر شکلی که شده انتقام خود را از حکومت و رزمندگان بگیرند. زنی به نام منیژه رهبری این گروه را برعهده میگیرد. آنها برای ضربه زدن به حکومت تصمیم میگیرند نیروهای فعال در منطقه را اعدام انقلابی کنند و اولین فردی که نشانه میروند یوسف معلم روستای کانی چاو است.
رزمندهای که در زمان جنگ در بخش اطلاعات عملیات کار میکرده است. تاروخ مامور انجام این کار میشود اما مشکلی در این میان است. یوسف همان کسی است که رودابه را برای تاروخ خواستگاری کرد و مقدمات رسیدن او به عشقش را فراهم کرد. اما حالا ماموریت دارد تا او را ترور کند. این کتاب با اطلاعات کامل نسبت به منطقه و افکار این گروهک به خوبی توانسته شخصیتهای داستان را بپردازد و چالشهای عمیق و جدی میان خواستههای آنها ایجاد کند و از دل این تزاحم خواستهها درامی جذاب و درگیر کننده خلق کند.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
برمک همیشه محتاطانه عمل کرده بود و سیاست را در جزء جزء زندگیاش دخالت داده بود. ازدواج با دختر یکی از کادرهای ارشد حزب نقطه ی عطفی در زندگیاش شده بود و او با جهشی غیر قابل تصور به گلوگاه قدرت در تشکیلات حزب نزدیک شده بود چهرهی منیژه در هالهای از دود سفید رنگ قلیان فرو رفته بود. برمک ورقهای کم را که در نیم دایرهای کنار هم مرتب شده بودند تا مقابل صورتش بالا آورد. نگاهش از سرخی بی بی دل به گونههای برافروختهی منیژه لغزید دود قلیان به سرفهاش انداخت منیژه نیم خیز شد و همانطور که به اشاره جوان سیه چرده را صدا میکرد نگاهش را لحظهای روی ورقهای برمک متوقف کرد و تک برگ بی بی را خواند.
روشنای آسمان
کتاب "روشنای آسمان" نوشته "مهشید تهرانی" توسط انتشارات "شادان" منتشر شده است. این کتاب نمونهای است از آثار ادبی که نویسنده با ظرافت و دقت، سوژهای آشنا را به عنوان محور داستان خود انتخاب کرده و با ایجاد حس همذاتپنداری، پیوندهای ارتباطی لازم را با مخاطب برقرار کرده است.
در این داستان، نویسنده با مهار و استفاده از زبانی دلپذیر و توصیفهای شگفتآور، خواننده را به دنیایی دلنشین و پر از احساسات میبرد. او توانسته است به خواننده احساس همدلی و همدردی با شخصیتهای داستان را منتقل کند.
یکی از ویژگیهای بارز این کتاب، توانایی نویسنده در ایجاد حسهمذاتپنداری با خواننده است. خواننده با شناختن شخصیتها و تجربههای آنها، میتواند خود را در دنیای داستان فرو ببرد و احساس کند که داستان به شخصیتهای او نزدیک است. این ارتباط عاطفی با داستان و شخصیتهای آن باعث میشود که خواننده با دقت بیشتری به مطالب و پیامهای ارزشمند داستان توجه کند.
یکی از ویژگیهای مهم کتاب "روشنای آسمان"، ترغیب خواننده به فکر کردن است. این کتاب مسائل و موضوعات عمیقی را مطرح میکند که نیازمند تفکر و تأمل است. خواننده با خواندن این کتاب به دنیای فکری پیچیدهتر و غنیتری وارد میشود و ممکن است سوالات و ایدههای جدیدی برای خود ایجاد کند.چمدان دلتنگی
داستان معاصر یکی از راههای انتقال احساسات است. نویسنده برای بیان حقیقت احساسات و عواطفش به زبانی نیاز دارد که او را از سردی مکالمه روزمره دور کند و بتواند با آن خیالش را معنا کند و داستان و رمان همین زبان است. با داستان از زندگی ماشینی و شلوغ روزمره فاصله میگیرید و گمشده وجودتان را پیدا میکنید. این احساس گمشده عشق، دلتنگی، دوری و تنهایی و چیزهای دیگری است که سالها نویسندگان در داستانشان بازگو کردهاند.
داستان معاصر در بند چیزی نیست و زبان انسان معاصر است. انسان معاصری که احساساتش را فراموش کرده است و به زمانی برای استراحت روحش نیاز دارد. نویسنده در این کتاب با احساسات خالصش شما را از زندگی روزمره دور میکند و کمک میکند خودتان را بهتر بشناسید. این کتاب زبانی روان و ساده دارد و آیینهای از طبیعتی است که شاید بشر امروز فرصت نداشته باشد با آن خلوت کند. نویسنده به زبان فارسی مسلط است و از این توانایی برای درک حس مشترک انسانی استفاده کرده است.
سراسر پنجره: مجموعه داستانهای منتخب جایزه ادبی طهران
«سراسر پنجره»، مجموعه داستانهای منتخب جایزه ادبی طهران است.
در بخشی از داستان «تاپو» از این مجموعه داستان کوتاه میخوانیم: «حالا اگر پریسا دستش را بیهوا ببرد توی سوراخ کُنار دنبال خنجر فولادی کوچک و مار دستش را بگزد، شاید سراسیمه بدوند دنبال وانت که نرسیده به ده وسایل را خالی کرد و گازش را گرفت و رفت ـ که برساندشان بیمارستانی، جایی. اما دست توی سوراخ نمیبرد. فقط چراغ میاندازد توی سوراخ تنه، بعد میدود طرف برادر و عموزادههایش که بروند سروقت کلید. دیوار پشتی خانه، سنگ شانزدهم، ردیف ششم دیوار را که بردارند، کلید را پیدا میکنند.
معلوم است قفلی که شصت سال است باز نشده، زنگ زده و با بدبختی باز میشود. در هم که باز بشود، اگر چوبی، عصایی، دسته جارویی نداشته باشند که توی تارهای عنکبوت بچرخانند، نمیتوانند وارد خانه بشوند. اما این کار را هم میکنند. بعد هم میروند تو و تا بالای طاق و چشمه را پاک میکنند و چهار نفری به تارهای عنکبوتِ آویزان از سروصورت هم میخندند. اتاق کناری انگار مطبخ هم بوده؛ چون دود یک طرف اتاق را سیاه کرده. آنطرفش هم روی یک تخت چوبی رختخواب چیدهاند تا بالا و صدای موش از لابهلایشان بلند است.
حالا جیغجیغ دخترها پسرها را وامیدارد رختخوابها را از آن یکی درِ مطبخ، که به طرف دره پریزاد باز میشود، ببرند کنار دره که موشهای ریز و درشت از گوشهوکنار لحاف و تشکهای پرخاک و پوسیده همینطور بپرند بیرون. ظرفها و دیگچههای کجوکوله و تاربسته و گلیمهای بختیاری سنگین از خاک را هم که انداختهاند بیرون. بعد با کیسه گچی که از دکان همهچیزفروشی امامزاده خریدهاند، تا جایی که دستشان میرسد، یک لایۀ نازک گچ روی کاهگل دیوارهای بیپنجره میکشند که مثلاً خانه رنگورویی بگیرد. سوراخ موشها را هم گرفتهاند. کمی نفت هم که بریزند اینطرف و آنطرف، خیالشان از مار و مور هم کمی راحت میشود».
از تهی سرشار
«فضایی که در این داستان ترسیم میشود، درباره پسری با نام "رها" است که پایاننامه فوق لیسانسش را به اصرار پدر درباره اخوان ثالث میگذارند. شخصیت اصلی داستان، دارای بیماری اسکیزوفزنی است که در آن، مرز خیال و واقعیت برداشته میشود، تا جایی که با جلو رفتن قصه، بیماریاش هم شدیدتر شده و اخوان را در توهماتش میبیند و شعرهایش را میشنود.» این داستان در هفت بخش تدوین شده است. »آواز چگور»، «سگها و گرگها»، «میراث»، «قاصدک»، «ناگه غروب کدامین ستاره»، «زمستان» و «چون سبوی تشنه» عنوان بخشهای مختلف کتاب هستند. کتاب حاضر را انتشارات «سوره مهر» منتشر کرده و در اختیار مخاطبان قرار داده است.
مشخصات
ریحانه دختر نرگس
شاهنشاه در کوچه دلگشا
گذر از غبار آینه
این داستان به عشق و نفرت بی ارتباط نیست. عشق و نفرتی که سالیان سال می تواند در دل بماند و یک روز، یک جا و در دنیایی دگرگون شده خود را بروز دهد. این حس آدمی است که گذر زمان نمی تواند تغییری در آن ایجاد کند. حال و هوای داستان هم از ایام دورتر آغاز می شود و علاقه مندان به آن دوره را تا امروز با خود همراه می کند.
انگار که برخي لحظات در کودکي همچون نقشي پاک نشدني بر ذهن مي نشينند و انگار همين لحظات کوچيک با نقش خود ميشوند آينده همان کودکي يک لحظه يک نفر يک اتفاق حتي يک کلام درشت يا سخن نرم و لطيف مي ماند بر خاطر خاطره هاي دور،اما فراموش نشدني شايد گذر سال ها نيز نتواند آن نفر و آن لحظه را از ذهن بزدايد حتي گرد پيري بر چهره نيز شايد نتواند... که انگار در پس آن چهره ميتوان همان خاطره را ديد و زنده کرد من به مهره چيني هاي سرنوشت ايمان آورده ام من به بازي کردن با آدم ها که همچون آينه اي باز مي تاباند رفتار و کرده هاشان را ايمان دارم حتي اکر روزگاري به مرور زمان اين آينه را غبار گرفته باشد